هیچکس نـفهمیـــــد که « زلـیخـــــــا » مــَـــــــــرد بـود ..!
میــــدانی چــــــــــــرا ؟؟؟
مـــــردانـــگی میــخواهـــــد
مــــــــانـدَن ، پــای عشــــــقی که مـُـــدام تـو را پـــس میــــزَنــد
راست یا دروغ مهم نیست ! تو فقط با من حرف بزن !
چشمانت زیرنویس می کنند !
نمایشگاه زده ام
بیا و تماشا کن
تمام روزهای نبودنت را آه کشیده ام
و با حسرت قاب گرفته ام . . .
درخت دوستی رو با قلب میکارن نه با دست !
تو را من با قلب دوست دارم نه با حرف . . .
همیشه دور نما ها
خواستنی ترند
مثل سراب
مثل فردا
مثل تو . . .
دوستی ها کمرنگ ، بی کسی ها پیداست / راست گفتی سهراب ، آدم اینجا تنهاست
در راه تو بی اراده رفتن خوب است / در چشم تو بی افاده رفتن خوب است
جایی که همه فکر سواری هستند / دنبال دلم پیاده رفتن خوب است . . .
عمریست غم و درد نشانم داده / در آتش سینه اش امانم داده
رنجور ترین درخت باغش هستم / هر بار مرا دیده تکانم داده
هر آهنگی که گوش میدهم
به هر زبانی که باشد
بغضم را میشکند
نمی دانم
بغضم به چند زبان زنده دنیا مسلط است . . .
این روزها خیلی چیزها دست من نیست
مثلا دستهایت . . . !
با هم باشیم نه یک سال بلکه یک عمر
بگذار آوازه ی با هم بودنمان چنان در شهر بپیچد
که روسیاه شوند آنان که
بر سر جدایی مان شرط بسته بودند . . .
شیرین ترین لبخند اون لبخندیه که
وقتی میخوای بهش اس ام اس بدی یه دفه خودش اس ام اس میده !
بعد از مُردنم سرم را جدا کنید بگذارید روی شانه ام
شانه ای که سر می خواست ، سری که شانه می خواست
هر دو را برسانید به آرزوشان . . .
اى دوست !
تو همان شقایق معروف شعر خوب سهرابى !
تا تو هستى زندگى باید کرد . . .
عشق آدم را داغ می کند و دوست داشتن آدم را پخته می کند
هر داغی یک روز سرد می شود ، ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود . . .
دوستت دارم
آراسته آمد و چه آراستنی
پیراسته زلف خود چه پیراستنی
بنشست به می خوردن و برخاست به رقص
به به چه نشستنی چه بر خاستنی . . .
آمـــد امـــا در نگاهــش آن نوازش ها “نبــــــود…
چشــم خواب آلـودش را مســتى و رویــا “نـــبود …
لـب همــان لـب بود اما بوسـه اش گرمــى “نـداشـت ….
دل همــان دل بود اما مســت و بى پـروا “نبــــود…
حرفی نزنی طاقت جنجال ندارم / بدجور شکسته ست دلم حال ندارم
درهای قفس باز و دلم عاشق پرواز / از حس پریدن پرم و بال ندارم . . .
شاید به هم باز رسیم
روزی که من بهسانِ دریایی خشکیدم
و تو چون قایقی فرسوده بر خاک ماندی
(احمد شاملو)
من
برای دوست داشتن ات
مدت هاست آماده ام
اما
امان از تو
امان از زن ها
همیشه دیر حاضر می شوید . . .
چقدر تلخ است بعد از سال ها انتظار
نیمه گم شده ات را کامل بیابی . . .
خواستم پاره گریبان کنم از دست غمت
دستم از ضعف …
دریغا …
به گریبان نرسید . . .
ای اشک دوباره در دلم درد شدی / تا دیده ی من رسیدی و سرد شدی
از کودکی ام هر آنزمان خواستمت / گفتند دگر گریه نکن مرد شدی . . .
خنجر زیرِ پوستم کاشتی
فکر نمیکردی
روزی باز در آغوشت بگیرم . . .
هیچ میدانستی زیباترین عاشقانه ای که برایم گفتی
وقتی بود که اسمم را با “میم” به انتها رساندی . . .
سیب هنوز هم شیرین است
هنوز هم آدم بهشت را به لبخند حوا می فروشد ، شیطان بهانه بود
سلام
از شرکت رب تبرک مزاحم میشم
میشه یه رب بغلتون کنم !؟
محض تبرک میگما !
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: